مدیریت برنامه ریزی
اصول و مبانی برنامه ریزی سازمان
مدیریت برنامه ریزی سازمان Organizational planning فرایند پیوسته تدوین برنامههای منظم و مبتنی بر دانش برای آینده است.
اصول برنامهریزی اولین وظیفه مدیر در تئوریهای مدیریت کلاسیک است. برنامه ریزی فرآیند آگاهانه تصمیمگیری در مورد اهداف و فعالیتهای آینده یک فرد، گروه، واحد کاری یا سازمان است.
مدیران با توجه به مزایا، مضرات و تأثیرات بالقوه هر گزینه، مناسبترین و امکان پذیرترین اهداف و طرحها را برمیگزینند. برنامه ریزی، مدیران وظیفه شناس و موفق و همچنین کارکنان را توجیه میکند. همچنین منابع مورد نیاز را در اختیار آنان گذاشته و به انجام آن تشویق مینمایند. برنامه ریزی برای افرادی که میخواهند طراحی مدل بوم بیزینس انجام دهند و در کسب و کار خود به موفقیت برسند، بسیار مناسب است.
از آنجایی که برنامهریزی، فرآیندی پیش رونده و تکرار شونده است، مدیران باید بطور مستمر عملکرد واحدهای تحت تکفلشان را از جهت تطابق با اهداف و برنامهها تحت نظر داشته باشند.
براساس اصول کلاسیک مدیریت میتوان گفت: برنامه ریزی، اولین وظیفه مدیران است. در مقاله حاضر شما با این فرآیند و اصول و مبانی برنامهریزی آشنا خواهید شد. شرکت در دوره MBA و دوره DBA به شما کمک میکند تا کسب و کار خود را گسترش دهید. همچنین با نحوه و اصول برنامه ریزی آشنا خواهید شد تا در آینده، چالش های سازمانی را مدیریت کنید. با ما در مرکز دوره های مدیریتی و مهارتی همراه باشید.
جایگاه و اهمیت برنامه ریزی سازمان در وظایف مدیریت سازمان
در بحث وظایف مدیریت از پنج وظیفه اصلی سخن به میان آمده است :
- برنامه ریزی Planning
- سازماندهی Organizing
- به کار گماردن Staffing
- رهبری / هدایت Directing
- نظارت / کنترل control
لوتر گیولیک، اصول برنامه ریزی
لوتر گیولیک وظایف هفت گانهای با نام پوسدکورب POSDCORB به شرح ذیل برای مدیریت بیان کرده است :
- برنامه ریزی Planning
- سازماندهی Organizing
- به کار گماردن Staffing
- هدایت Directing
- هماهنگ کردن Coordinating
- گزارش دادن Reporting
- بودجه بندی Budgeting
برچ، انواع برنامه ریزی
برچ در کتاب معروف خود « اصول و تجربه مدیریت » مدیریت را در چهار عنصر خلاصه میکنند که عبارتند از:
- برنامه ریزی
- کنترل
- هماهنگی
- ایجاد انگیزه
هنری فایول، اهمیت برنامه ریزی
هنری فایول نیز در مکتب اصول مدیریت فایول نیز وظایف پنجگانه ای برای مدیریت قائل است که عبارتند از :
- برنامه ریزی
- سازماندهی
- هدایت و کنترل
- هماهنگی
برخی دانشمندان مدیریت موضوع ایجاد انگیزه و نوع آوری را به عنوان دو وظیفه مدیریت دانسته و برخی دیگر بودجه بندی ، گزارش دادن و به کار گماردن را جزوء وظایف اصلی مدیریت نمیدانند و بسیاری نیز هماهنگی را به جای وظیفه مدیریت، هدف مدیریت به حساب میآورند.
اهمیت برنامه ریزی برای مدیران و کارکنان
همان گونه که عنوان شد در میان همه وظایف، مدیریت برنامه ریزی از اساسیترین آنهاست که مانند پلی زمان حال را به آینده مرتبط میسازد. به عبارت دیگر برنامهریزی میان جایی که هستیم با جایی که میخواهیم به آن برویم پلی میسازد و موجب میشود تا آنچه را که در غیر آن حالت شکل نمیگیرد، پدید آید.
همه سازمانها به دنبال آنند که منابع محدود خود را برای رفع نیازهای متنوع و رو به افزایش خود صرف کنند. پوپایی محیط و وجود تلاطم در آن، و عدم اطمینان ناشی از تغییرات محیطی بر ضرورت انکار ناپذیر برنامه ریزی میافزاید. پیتر دراکر معتقد است که میان موثر بودن (انجام کارهای درست) و کارآیی(درست انجام دادن کارها) تفاوت است و این دو در مراحل انتخاب هدفها و آنگاه در چگونگی کسب آنها توأم می باشد.
هماهنگی بیش از آنکه یک وظیفه باشد، هدف مدیریت محسوب میگردد. میتوان وظایف اصلی مدیریت را در پنج عامل برنامه ریزی، سازماندهی، تأمین نیروی انسانی، هدایت و کنترل خلاصه کرد.
آنچه مسلم خواهد بود، برنامه ریزی بر سایر وظایف مدیریت اولویت داشته و مقدم بر آن است. البته همه وظایف مدیریت باهم مرتبط هستند ولی در میان آنها برنامه ریزی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است. در واقع برنامه ریزی وظیفه اساسی و شالوده مدیریت است. برنامه ریزی فقط مختص به مدیران نمیشود. بلکه کارمندان نمونه هم، اصول برنامه ریزی را رعایت میکنند.
تعریف برنامه ریزی سازمان
در متون مدیریتی گاهی دو واژه planning , programming را به جای یکدیگر به کار می برند. در حالی که programming به نوعی برنامه ریزی جزئی تر دلالت دارد. برای برنامه ریزی تعاریف متعددی ارائه شده است. به طوری که هر یک از نظریه پردازان سعی کرده اند با توجه به زمینه تخصصی خود، آن را تعریف کنند.
در ذیل چند مورد از این تعاریف ارائه شده است:
تعریف نسبتاً جامع دیگری از سیریل هاجسن: برنامه ریزی یعنی ارائه طریق بر عملیات آینده که متضمن نتایج معین با هزینه مشخص و دوره زمانی معلوم است.
هدف از برنامه ریزی:
- افزایش احتمال رسیدن به هدف، از طریق تنظیم فعالیتها
- افزایش منفعت اقتصادی از طریق مقرون به صرفه ساختن عملیات
- متمرکز شدن بر طریق دستیابی به مقاصد و اهداف و احتراز از انحراف از مسیر
- مهیا ساختن ابزاری بر کنترل
انواع برنامه ریزی سازمان
برنامه ها برای مقاصد متنوعی تنظیم میشوند و به فراخور هر وضعیت به گونهای متناسب با آن شکل میگیرند. بنابراین دسته بندی ذیل را برای انواع برنامه ریزی عنوان مینماییم:
برنامهریزی تخصصی
گاهی با توجه به ماهیت تخصصی برخی از وظایف مدیریت برای انجام آنها برنامهریزی میشود. این برنامه ریزیها را برنامه ریزی تخصصی مینامند که بر اساس وظایف مدیریت در سازمان عنوان میگردد.
الف) برنامه ریزی و کنترل تولید (مدیریت تولید): عبارت است از تعیین نیازها و تأمین ابزار و تسهیلات و تربیت نیروی انسانی لازم برای تولید محصولات و کالاها با توجه به تقاضای موجود در بازار و نیازهای پیش بینی نشده جامعه.
ب) برنامه ریزی نیروی انسانی: در این نوع از برنامه ریزی با تعیین افراد مورد نیاز سازمان در سالهای آینده امکانات و تسهیلات مورد نیاز (انتخاب، آموزش، ترفیع، بازنشستگی و…) تخمین زده میشود. برنامه ریزی نیروی انسانی با تهیه نمودار (ساختار) سازمانی آغاز میشود و مواردی نظیر تهیه نمودار جانشین و ترفیع، تدوین آیین نامه استخدامی و تنظیم برنامه های آموزشی ضمن خدمت را در بر میگیرد.
ج) برنامه ریزی مالی و تنظیم بودجه: عبارتست از تعیین میزان و چگونگی منابع و همچنین تعیین میزان و چگونگی مصارف مالی به منظور تأمین هدفهای موسسه و صاحبان و کنترل کنندگان آن می باشد.
برنامه ریزی عملیاتی (اجرایی)
برنامه های اجرایی برای به اجرا درآوردن تصمیمات راهبردی طرح میشوند به عبارت دیگر برنامه های اجرایی عبارتند از تصمیمات کوتاه مدت که برای بهترین استفاده از منابع موجود با توجه به تحولات محیط اتخاذ میگردند.
مراحل برنامه ریزی
الف- تدوین برنامه های کوتاه مدت (مانند تنظیم بودجه و زمانبندی)
ب- تعیین معیارهای کمی و کیفی سنجش عملکرد و ارزیابی هزینه های اجرای عملیات
ج- ارزیابی برنامه ها و تعیین موارد انحراف عملکرد از آنها
د- تجدید نظر در برنامه ها و تهیه برنامه های جدید.
ه- برنامه ریزی راهبردی(استراتژیک)
برنامه ریزی راهبردی در بر دارنده تصمیم گیریهایی است که راجع به اهداف راهبردی بلند مدت سازمان می باشند.دراین نوع از برنامه ریزی مقاصد (مأموریتها) و هدفهای سازمان مشخص و اهداف بلند مدت به هدف های کمی و کوتاه که آن را هدف گذاری مینامند ، تجزیه می گردد.
همچنین سیاستهای کلی (تدوین و تنظیم خط مشی ها) و برنامه های عملیاتی طرحریزی می گردد.
برنامه ریزی راهبردی، آینده را پیشگویی نمیکند ولی یک مدیر را میتواند در موارد ذیل یاری دهد:
- فائق آمدن بر مسائل ناشی از مقتضیات آتی؛
- ایجاد فرصت کافی برای تصحیح خطاهای اجتناب ناپذیر؛
- اتخاذ تصمیمهای صحیح در زمان مناسب
- تمرکز بر انجام فعالیت های ضروری برای رسیدن به آینده مطلوب
دیدگاه های متداول در اصول برنامه ریزی
۱- برنامه ریزی از داخل به خارج و برنامه ریزی از خارج به داخل
در برنامهریزی از داخل به خارج برکارهایی تمرکز میشود که سازمان در حالحاضر انجام میدهد و تلاش میشود تا آنها به بهترین صورت انجام پذیرد.
برنامهریزی به این شیوه تغییرات عمدهای را در سازمان ایجاد نمیکند، ولی میتواند برای استفاده بهینه از منابع مفید و موثر باشد.برنامهریزی از داخل به خارج برای بهتر انجام شدن کارهای جاری صورت میپذیرد و هدف آن یافتن بهترین شیوه انجان کار است.
در برنامهریزی از خارج به داخل ابتدا محیط خارجی بررسی و تحلیل میشود و برای استفاده از فرصتها و به حداقل رساندن مسائل ناشی از آن برنامهریزی میگردد.برنامهریزی ازخارج به داخل هنگامی مفید است که سازمان بخواهد کاری منحصر به فرد انجام دهد و هدف این برنامهریزی یافتن فرصتهای محیطی و استفاده بهینه ازآنهاست.
۲- برنامهریزی از بالا به پایین و برنامهریزی از پایین به بالا
در برنامهریزی از بالا به پایین ابتدا مدیر مالی هدفهای کلان را تعیین میکند و این امکان را برای مدیران سطوح دیگر فراهم میآورد تا در چهارچوب هدفهای کلان برنامه خود را تدوین کنند.
در برنامهریزی از پایین به بالا با تدوین برنامههایی شروع میشود که در سطوح عملیاتی شکل میگیرند؛ بدون آنکه به محدودیتهای کلی سازمان توجه شود آنگاه این برنامهها از طریق سلسله مراتب به بالاترین سطح مدیریت ارائه میگردد.
۳- برنامه ریزی بر مبنای هدف
در این نوع از برنامهریزی مهمترین مسائل سازمان تعریف میشود و سپس با مشارکت کارکنان برای هر واحد و قسمت از یک واحد و نهایتاً برای هر فرد شاغل هدفگذاری منظمی انجام میگیرد.
برنامهریزی بر مبنای هدف برای ترکیب اهداف فردی و سازمانی به کار میرود. همچنین بر این عقیده استوار است که مشارکت توأم رئیس و مرئوس در تبدیل اهداف کلی به اهداف فردی، تأثیر مثبتی بر عملکرد کارکنان دارد. تدوین پذیرش دوطرفه اهداف، تعهد قویتری را در کارکنان ایجاد میکند؛ تا اینکه سرپرست یک جانبه هدف گذاری کرده، آنها را به زیر دستان تحمیل کند.
مراحل برنامهریزی بر اساس هدف و نتیجه
- تعیین رسالت و ماموریت
- تعیین نتایج مورد انتظار
- تعریف شاخصهای ارزیابی
- تعریف هدفهای عملیاتی
- تنظیم برنامههای عملیاتی
- طراحی سیستم کنترل عملیات
- برنامه ریزی بر مبنای استثناء
عبارتست از تعیین هدف ، تخصیص منابع و تعیین شاخصهای عملیاتی و واگذاری امور به ابتکار عمل مسئولان واحدها.
مدیریت عالی سازمان، تنها هنگامی که انحرافات عملکرد واحدی از برنامه پیش بینی شده، از حد معینی تجاوز کند در امور آن واحد دخالت خواهد کرد. ابزارهای اساسی و متداول در این روش عبارتند از:
بودجه هزینههای استاندارد و حسابداری مدیریت یا حسابداری مراکز مسئولیت (مراکز هزینه، درآمد، سرمایهگذاری)
۵- برنامه ریزی اضطراری عبارتست از پیش بینی و معین ساختن عکسالعملها و پاسخ مناسب به حوادث یا شرایط جدیدی که در اوضاع و احوال سارمان ممکن است اتفاق بیفتد.
۶- برنامه ریزی اقتضایی در برنامهریزی اقتضایی «گزینههای گوناگون قابل اجرا» شناسایی میشوند و در صورتی که اعتبار برنامه اصلی به دلیل تغییرات محیطی، بیش از حد کاهش یابد، یکی از آن گزینهها قابل اجرا خواهند بود .
برنامهریزی مبتنی بر اندیشیدن پیش از عمل است؛ ولی هر چه محیط برنامهریزی نامطمئنتر باشد، احتمال نامناسب بودن مفروضات آغازین با پیشبینیها و حتی مقاصد اولیه، افزایش مییابد.
در چنین محیطهایی بطور مستمر مسائل و رخداداهای غیر منتظره رخ میدهند و در نتیجه، تغییر در برنامهریزی را ضروری میسازند.
بنابراین بهتر است که همواره در موقع برنامهریزیها، پیشبینی شود که اگر کارها آنگونه که انتظار داریم پیش نرفت، چه تغییراتی در برنامهها ایجاد شود یا کدام برنامههای جایگزین آماده شوند تا مدیر با مشکل مواجه نشود.
به عبارت دیگر هنگامی که بحرانی در نقاط پیش بینی شده بروز کند که حاکی از بی اعتباری برنامه باشد، با استفاده از برنامه ریزی اقتضایی امکان اقدام سریع فراهم میآید.
گام های برنامه ریزی سازمان
با توجه به تعاریف ارائه شده از برنامه ریزی باید گامهایی برداشت که پاسخگوی سوالات زیر باشد :
۱- کی ۲- چه وقت ۳- چرا ۴- کجا ۵- چه ۶- کدام ۷- چطور
بنابراین گامهایی را که در برنامه ریزی باید برداشت به شکل مرحله ای فرآیند زیر را طی می نماید:
مراحل عمده برنامه ریزی کونتز،ادانل و وایهریخ در کتاب مدیریت ، مراحل برنامهریزی را به صورت زیر آوردهاست:
۱-آگاهی از فرصتها (مسائل و نیازها)
۲-تعیین اهداف کوتاه مدت
۳- تعیین مفروضات
۴-تعیین گزینههای مختلف
۵-ارزیابی گزینههای مختلف
۶- انتخاب یک راه
۷-فرمولهکردن برنامههای فرعی
۸-کمّی کردن برنامهها به وسیله بودجهبندی
بطوری که ملاحظه میشود برنامهریزی یک جریان مداوم در جهت پیشرفت فعالیّتها برای حصول هدفها و مقاصد از پیش تعیین شده است.
از نتایج برنامه های اجرا شده نقاط ضعف و انحرافات و همچنین نقاط قوت و جنبههای مثبت باید به منظور رفع نقایص و بهبود عملیات در آینده استفاده نمود.
کلام پایانی
مدیر یا مدیران برنامه ریزی، برنامهریزی را با یک تحلیل موقعیتی آغاز مینمایند. آنها در چهارچوب محدودیت زمانی و منابع، اطلاعات مرتبط با مسئله مورد برنامهریزی را گردآوری و تفسیر مینمایند. سپس با تأکید برخلاقیت، مدیران و کارکنان را تشویق کرده تا بر پایه نگرشی وسیع به امورشان بیاندیشند. سازماندهی به فعالیتها لازمه موفقیت در دستیابی به اهداف برنامهها است. نظارت بر نتایج از طریق بازخورد، ضامن بهبود اثربخشی برنامهها خواهد بود.
اگر به فکر پیشرفت و موفقیت در حوزه بیزینس هستید، بهتر است قابلیتهای خود را پرورش دهید. برنامه ریزی یکی از مهمترین تواناییهایی است که هر فرد فارغ از جایگاه و موقعیت خود، برای رشد و پرورش آینده درخشان خود به آن نیاز دارد. شرکت در دوره MBA و DBA به شما کمک میکند تا اصول مدیریتی به طور کامل آشنا شوید و جایگاه شغلی خود را ارتقاء ببخشید.
دیدگاهتان را بنویسید